درد و دل کاغذی من

ساخت وبلاگ

هر انسانی یک بار برای رسیدن به یک نفر دیر می‌کند و پس از آن رسیدن به کسان دیگر عجله ای نمی کند... درد و دل کاغذی من...
ما را در سایت درد و دل کاغذی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eyarehdabestanieman7 بازدید : 71 تاريخ : يکشنبه 10 ارديبهشت 1402 ساعت: 13:30

چه جان سختم که بعد از رفتن تو، باز جان دارم!ولی از تو چه پنهان، روح و جسمی ناتوان دارمکسی از ظاهر یک کوه، حالش را نمی فهمدبه ظاهر ساکتم؛ در سینه ام آتشفشان دارمپس از تو باختم خورشید خوش رنگ زمینم را!پس از تو نفرتِ دیرینه ای از آسمان دارمپُر از دلشوره بودم در کلاس گرمِ آغوشتو باور کرده بودم پای عشقت امتحان دارم!چه حسّ نادری؛ با فتح الماس حضور توتمام لحظه ها احساس می کردم «جهاندار»م!اگرچه لحظه های خوب عمرِ کمتری دارندولی نام عزیزت را همیشه بر زبان دارمنًفس های تو را آن روزها در شیشه پُر کردم«هوا»ی روزهای بودنت را همچنان دارم درد و دل کاغذی من...
ما را در سایت درد و دل کاغذی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eyarehdabestanieman7 بازدید : 75 تاريخ : يکشنبه 10 ارديبهشت 1402 ساعت: 13:30